شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تَرَکِ تَن

 

تَرَک

بر تنی اگر

سایه‌ای بود در زاویه.

چرخشی

آینه‌ها را

داد مدام

و دوام را معنی کردند

و  زاویه ها را

گم.

سبزه‌ای در سرتاسرشان

-توهم انحنایی بی پایان-

و پرسه‌ای در چراگاه

به بالای بالها

به وقت خواب هوا و سکوت پاک اسبان .

 

مردانی تن

سپرده به علف‌ها و

زنانی که نور  را با موی سرخشان هجی می‌کردند.

-نور هزار تکه-

 

با سایه‌اش بازی داشت کودکی

و در آنی دید کنجی و

کج و معوج صورتی

ناله‌ای سرداد

در سرمای سکون.

 

یادهامان محو

ما پرسه زنان

و  پوستمان

نشئه‌ی شراب

مویرگها.

فرشاد ارشادی

شعرها

مادر

مادر

حسن بهرامی

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم

فرزانه میرزاخانی

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

کلایه

کلایه

حامد بشارتی

ویدئو