شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تا دم در 

تا دم در 
دری که باز خواهد شد 
و تمام خیابان را به حیاط خواهد ریخت 
و آدم‌ها  آدم‌ها 
هاج و واج از لابه‌لای این همه 
از بالای دیوار 
از تیر برقی که از قد درخت‌ها بلندتر است 
دستپاچه به این سو و سو 
سایه‌هاشان تنوره کشان 
در‌هم می پیچد و غلت‌زنان 
می‌ریزد روی
موزاییک‌های خاک‌گرفته‌ی  عصر 
یکی که تلفن زده است به آتشنشانی یکی که تلفن 
به آمبولانس سر راه 
یکی هم به سایه‌ی‌ خودش که من باشم آمده‌ام تا دم در 
سیگار به سیگار دود می‌شوم  
دست‌به‌دست ساییده
لابه‌لای این همه آدم 
عطسه‌ام را فرو می‌خورم 
چشم‌هایم میانه را نمی‌بیند.

مهدی ریحانی

تک نگاری

طنز ترکیبی

طنز ترکیبی

آرش نصرت‌اللهی

شعرها

همه در این آینه حضور دارند

همه در این آینه حضور دارند

احمدرضا احمدی

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

شاپور جورکش

خلیج

خلیج

امین رجبیان