صدای ناله می تواند تلفن را قطع کند
با ابریشمی که در صدایت داری
نام نازکم را صدا بزن
رشته های گلویت را هی بباف
به بوسه ای که خیس است
با نفسی بریده بریده دوستت دارم
+ + +
پیراهنش رادر باغی سیاه می تکاند
پروانه گرسنه ای با عطر تنش گیج می زند
های شمعدان ها نگاهش کنید :
انسانی از جنس طلا
لبش غنچه نارسی ست که با بوسه باز می شود
برف پیشانی اش را بتکاند زمستان خواهد شد
مرا صدا بزن
مرا با نامی روشن
با لهجه ای که از عشق خم است صدا بزن
ودست چپت را روی پیشانی ام بگذار
تا خونت به جوش بیاید
امشب باید شانه هایت را برداری
که هزاران سر من مشتاق تواند