بانگِ تو در سپیده͏دم،
دعوت است به صبحی دگر.
هیاهوی نیمروزی͏ات،
نشانِ آشوب است
و پیچ و تاب و رقصت بر بلندی کاج،
غریوِ شادی.
شامگاهان، بازگشتِ دوباره͏ات به خطی ممتد،
بدرقة خورشید است،
و فروشدنِ نور،
تا دوباره بمانیِ تا بامِ شب،
با دو چشمِ باز رو به سیاهی!
زوریخ- زمستان 2023