شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نجوا در باد

دیری‌ست
در سکوت مانده‌ام 
در زمینی خلوت 
با آسمانی که ته‌مانده‌ی بادهای خسته را 
گاه جا‌به‌جا می‌کند 
بادهایی کوچک 
با واژگانی بازمانده در گندمزار 
که از قهر داس 
در امان مانده‌اند هنوز
طوفان، آذرخش می‌زاید 
اما این بادهای نحیف 
كلمات بی رمق را 
نجوا می‌کنند 
واژگانی ترسیده و بی تأثیر 
واژگانی بی رمز‌و‌راز 
که نه به کار شعر می‌آیند 
نه جان و جهان را 
شیدا می‌کنند 
دیری‌ست در سکوت...
 

اقبال معتضدی

شعرها

تدفین

تدفین

داوود سعیدی

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

مهدی ریحانی

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی

 فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

سوری احمدلو