پشت گردنم راگرفت
با دوسر انگشت نشاند مرا
روی کاناپهای که مرا نشاند!
(هنگام وداع عاشقان بر سر دار!
یک، دو، سه مثقال سناتور را
گذاشت ته جیبم و دویدم و دیدم دوید
پیچید که بپیچد و پیچیدم جلوش
آبشدنش در زمین حفره باز کرد
گم شد در دهنِ عنکبوتی که
پسرک ترسید!
(چون لالهی سرخ خاصه در فصل بهار!
گفتوشنفت تو با گلهای سرخ بافته شده
قیچیِ کاغذبری
رابطهها دارد با پروانه!
دنبالم بیا
رفتم وکورانه بود و زمان سیال
اسکلتهای زنان و مردان جوان را دیدم
مکان سیال
زوال را به جهان نمیآورند
دختر و پسر گلگون!
درخت گردو چندین دختر و پسر دارد
انتظارش را نداشتم تصادفاً آمد!