شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ویراژی

پشت گردنم راگرفت
با دوسر انگشت نشاند مرا
روی کاناپه‌ای که مرا نشاند!

(‌هنگام وداع عاشقان بر سر دار!

یک، دو، سه مثقال سناتور را
گذاشت ته جیبم‌ و دویدم و دیدم دوید
پیچید که بپیچد و پیچیدم جلوش
آب‌شدنش در زمین حفره باز کرد
گم‌ شد در دهنِ عنکبوتی که
پسرک ترسید!

(‌چون‌‌ لاله‌ی سرخ خاصه در فصل بهار!

گفت‌و‌شنفت تو با گل‌های سرخ بافته شده
قیچیِ کاغذبری
رابطه‌ها دارد با پروانه!
دنبالم بیا
رفتم و‌کورانه بود و زمان سیال
اسکلت‌های زنان و مردان جوان را دیدم
     ‌‌ ‌‌  ‌    ‌‌  ‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌  ‌     مکان سیال
زوال را به جهان نمی‌آورند
دختر و پسر گلگون!

درخت گردو چندین دختر و پسر دارد

انتظارش را نداشتم تصادفاً آمد!
 

علی باباچاهی

شعرها

اندوه انبوه

اندوه انبوه

دریا لیراوی

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

فریبا حیدری

برادر

برادر

امیررضا وکیلی

سگ جان

سگ جان

کوروش جوان‌روح