شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

استقبال از میهمان

بفرمایید!
کسوف در اتاق است.
ابلیس 
با شیار رگ‌هایش 
بر پنجره‌های کدر 
ظاهر گشته است.
کت‌تان را بدهید آویزان کنم!
خاکستر بر سر شانه‌های لباس هرروزه‌تان 
بر صندلی‌ها 
میز صبحانه 
لیوان‌ها و کتاب‌ها نشسته است.
این جا را خانه‌ی خودتان بدانید!
امید مرئی نمی‌شود
سعادت بیشتر از چند ثانیه امتداد نمی‌یابد.
بفرمایید عصرانه
نان را در فنجانِ خون بزنید
تعارف نکنید!

امین حامی‌خواه

تک نگاری

شعرها

زار

زار

سهند آقایی

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

رنگی بر دهان مرده ام بزن

رنگی بر دهان مرده ام بزن

فهیمه جهان آبادی

به قلم

به قلم

نگین فرهود