شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

استقبال از میهمان

بفرمایید!
کسوف در اتاق است.
ابلیس 
با شیار رگ‌هایش 
بر پنجره‌های کدر 
ظاهر گشته است.
کت‌تان را بدهید آویزان کنم!
خاکستر بر سر شانه‌های لباس هرروزه‌تان 
بر صندلی‌ها 
میز صبحانه 
لیوان‌ها و کتاب‌ها نشسته است.
این جا را خانه‌ی خودتان بدانید!
امید مرئی نمی‌شود
سعادت بیشتر از چند ثانیه امتداد نمی‌یابد.
بفرمایید عصرانه
نان را در فنجانِ خون بزنید
تعارف نکنید!

امین حامی‌خواه

تک نگاری

شعرها

اندوه انبوه

اندوه انبوه

دریا لیراوی

من حواسم همیشه پرتِ توئه

من حواسم همیشه پرتِ توئه

احمد امیرخلیلی

درد که بیاید

درد که بیاید

راهبه خوشنود

امشب زنی از جاده‌ی کابوس برگشته است

امشب زنی از جاده‌ی کابوس برگشته است

مریم حسین‌زاده