شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

استقبال از میهمان

بفرمایید!
کسوف در اتاق است.
ابلیس 
با شیار رگ‌هایش 
بر پنجره‌های کدر 
ظاهر گشته است.
کت‌تان را بدهید آویزان کنم!
خاکستر بر سر شانه‌های لباس هرروزه‌تان 
بر صندلی‌ها 
میز صبحانه 
لیوان‌ها و کتاب‌ها نشسته است.
این جا را خانه‌ی خودتان بدانید!
امید مرئی نمی‌شود
سعادت بیشتر از چند ثانیه امتداد نمی‌یابد.
بفرمایید عصرانه
نان را در فنجانِ خون بزنید
تعارف نکنید!

امین حامی‌خواه

شعرها

موعد ظفر بر زندگان است

موعد ظفر بر زندگان است

علیرضا جهانشاهی

آزارِ تازه

آزارِ تازه

محمدعلی بهمنی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

تمنا مهرزاد

من که مبهوت چنان قوی،  و رقص

من که مبهوت چنان قوی، و رقص

منصور اوجی