شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

طاهره قرة‌العین

لام تا کام
حرف نمی‌زند
این صحرایِ نامُتناهی
که در جانِ من
نِشَست کرده است
بی‌ـ‌هوده
بی‌ـ‌حاصل
بی‌ـ‌تَمَنا
تَکیده در اِنفرادیِ عُظما
برای اِفشایِ رنجِ این زخم
عریضه می‌نویسم!
باران می‌بارد 
و تَگَرگ روی شب
پیچیده می‌شود.

بیهوده نیست 
که داوریِ این زخمِ تاریخی
شفا نمی‌خواهد
بیهوده نیست
که تب، وِخامتِ سیالِ  این لحظه را رصد نمی‌کند

 این زخم تازه است
و اعتبار آن حتمی است
چه شِماتتِ دنباله‌داری داشت 
آن روز 
که خود‌ـ‌گرفتم با آسمان منتشر شد
محوِ نور شده بودم
پخشِ حضورِ لاینتاهی‌اش
و کلمات که می‌تابید
چه رخشان شده بودم.

مَجراهایِ ارتباطیِ حیات
تاریک اند
و من چقدر روشنم امروز
ببین!
به وضوح دیده می‌شوم.


جایی پَرت و تنها
دست‌ـ‌یابِ همین منطقه شده بودم
میانِ این بومِ خون‌ـ‌رنگ
نِئون‌های وحشت
نور‌ـ‌بالا می‌زنند

تکرار می‌کنم؛
«این نامه را بعد از خواندن بسوزان»
که خاکستری و ققنوسی 
به من سلام کنند.

من در این حَصرِ خانگی
به رؤیا می‌روم
رؤیا؛
پرنده‌ای است
که در درونِ من
اجازه‌ی اقامت می‌گیرد
و زبانِ سُرخم
از رَمزِ شب
چیزی فاش نمی‌کند.
لام تا کام
کُدهایِ آسمان را برملا نمی‌کنم.
و در این صحرای نامُتناهی
که در جانِ من
نِشَست کرده است
خانه می‌سازم.

از منِ به تنگ آمده‌ام
رها می‌شوم
گام به گام
راز‌ـ‌آمیز و پُر‌ـ‌حاشیه
اوج می‌گیرم.
در جهتی شناورم
که می‌دانم
با دانایی این محیط
هم‌ـ‌گِن نیست
مثل گربه‌ای تک چشم
به دنیا نگاه می‌کنم
با همه‌چیز زاویه می‌گیرم.

از ارتعاشِ بی‌حاصلی
رنج می‌برم
ولی نمی‌لرزم!
با کِلیشه‌ها مُدام کُشتی می‌گیرم
و شروع به سکونت در منطقه‌ی مِه گرفته‌ی ذهنم
باران می‌بارد این‌جا
و این نَمِ مُدام
نَمایِ داخلیِ ذهنم 
را مخدوش می‌کند
ولی همین‌جا خانه می‌سازم
و لام تا کام 
حرف نمی‌زنم
از چاهی در اطرافِ تهران
که پیکرم
در آن پرتاب می‌شود
و من پَرتِ مستوری این شب.

مثل موش مُرتعشی
که زخمِ زهر رهایم نکرد
از لابه‌لایِ موهایم 
 مویه می‌نویسم
و رَدِ زخم
به جانم نفوذ می‌کند.

حالا به کِتمان من بیا
به پشیمانی شب
که وخامت نور
 نمی‌تابد
بر آسمانم.
کم‌ـ‌جان و بی‌ـ‌رونق است این لحظه
که نور
مُساعدتِ شب را نمی‌خواهد
پس از من نخواه که مقدار مُعینی حروف
را در دشت شب
آتش بزنم
و لام تا کام
از مُشاجره‌ی این شبِ مَخدوش
با چاهِ دراز‌ـ‌دامن
چیزی فاش نکنم.

بهاره رضایی

تک نگاری

در  ستایش جدیت نظری

در ستایش جدیت نظری

علی مسعودی‌نیا

در من هزار آهوی تشنه

در من هزار آهوی تشنه

آنوشا نیک سرشت

شعرها

نسیان

نسیان

مهرداد کمالی دهقان

گریه نکن بانو

گریه نکن بانو

بهمن مهرابی

برادرم دیشب درگذشت

برادرم دیشب درگذشت

عبدالله علوی

به صبحی دیگر

به صبحی دیگر

محمود معتقدی