شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از ناامیدی گل‌نداده شاخه‌ها امسال

از ناامیدی گل‌نداده شاخه‌ها امسال
یک زن خودش را می‌کُشد در خانه‌ی پهلو
با چشم‌ می‌بینیم آزادی چه شکلی است
با چشم‌های خویش می‌بینیم [در ویدئو]

پشت پرنده خیلی از مردان دویدند و
از آن‌طرف در مشتشان بال و پر آوردند
انگار دیگر «نسل آینده» نمی‌آید
زن‌ها رَحِم‌های خودشان را درآوردند

مردی که درس عفت و تقوا به مردم داد
هم‌خوابگی هر روز با نوباوگان می‌کرد
ما مردگان خویش را در گور می‌ماندیم
اما زمین از خشم استفراغشان می‌کرد

جمعیتِ عاصی، خیابان، احتمال مرگ
ای کاش آزادی بسازد سربلندم یار 
راه درازی پیش رو داریم ما و تو 
زانو زدم تا بند کفشت را ببندم یار

می‌خواستی تا پس بگیری سرزمینت را
باید که از ما باشد عشق و آب و نان ما
یک زن میان گورها می‌خواند لالایی
تا در زمین آرام گیرد مردگان ما
از ناامیدی گل نداده شاخه‌ها امسال
یک زن خودش را می‌کُشد در خانه‌ی پهلو
من چند انگیزه برای زندگی دارم
تو، تو، تو، تو، تو، تو، تو، تو، تو، تو، تو، تو، تو، تو

رامین مظهر

شعرها

تلفن زنگ بزند

تلفن زنگ بزند

سارا مؤیدی

پنج شعر از سیروس نوذری

پنج شعر از سیروس نوذری

سیروس نوذری

چکامه اناهید

چکامه اناهید

صدرا یوسف زاده

روایت چوبه

روایت چوبه

امین رجبیان