شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آرمیده کنار دریا

موج

رد پایِ آمدن را پاک کرده است.

 

حالا هر چند تَنِ سنگ ها

در خَلسه ای گرم

تعلیق شده.

 

چهره شان، لحظه ای

 زیر آب می برد،

 باز پس می کشد.

 خواب

 از چشم می شوید.

 

بی خاطره

بین خواب و بیداری

رو به آسمان اند.

 

 دریا

در کنارشان، آرمیده

تَن به تَنِشان می ساید.

دست، روی صورتشان، نگه می دارد.

نفسشان را بند می آوَرَد.

 

خفگی.

خفگی.

 

رها می کند.

علی نجفی

شعرها

در ساعات معینی از شبانه‌روز

در ساعات معینی از شبانه‌روز

مظاهر شهامت

 من چندمین قربانیِ این نسل غمگینم؟

 من چندمین قربانیِ این نسل غمگینم؟

محمود صالحی‌فارسانی

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

با جامی برکف 

با جامی برکف 

غلامحسین چهکندی‌نژاد

ویدئو