شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

برای هلیای سرگردان  بانوی جاده‌‌های مُثله

یوزپلنگ «هلیا» همراه با توله‌ی دیگرش از شامگاه سه‌شنبه پنجم تیر ۱۴۰۲ و پس از تلف‌شدن توله‌ی یک‌سال‌ونیمه‌اش بر اثر تصادف، در محور ترانزیتی میامی‌ـ‌سبزوار در ۵۰متری جاده، در جست‌وجوی فرزندش است.
 

توران را درمی‌نَوَرْد،
ای آغوشِ شنی
از پوستِ مخملینت
سپرِ پلک را بردار
تا آن دو مردمانِ سیاه‌گون‌
رخِ خالیِ جگرگوشه را
به حجله‌ی آراسته
تَر کنند...
ناکام و شادروان
تعزیه‌‌ی مریمِ سوگوار
سرودِ صبحگاهِ مرغکانِ میاندشت را
ایستاده‌ای
بر مناسکِ انقراض
گلوزَده
به چاوشی‌ِ پاره‌‌ی مرده‌ات
ای تن
ای رَحِمِ سوخته‌ی آخَر!
لقاحِ باد و طالع
در سکونتِ بی‌جایِ زمان‌ است
و آن مردان مهرَبان
که شبانه
دو وَرِ جاده
آتش می‌افروزند
فواره‌ی صَفرا را
در تلخی‌ِ
جگرِ شَرحه
ندیده‌اند
آن لیلا
که سیاوش بر تلِ خاکستر سرخ
گم کرده‌ است:
ای دَلو!
ای دختر شب!
دلبرکِ سرگردان!
یوسفِ بی‌قبا را
چرخ‌ها بُردند
و چاه
ـ آن سیاه ـ
چشم‌های توست.
نمی‌خشکد.
 

نازنین آیگانی

شعرها

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

غلامرضا نصراللهی

ای دوریِ نزدیک

ای دوریِ نزدیک

هادی میرزانژاد موحد

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

مهدی مهدوی