شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بم

برای بم‌نشینان
و به تمام زلزله‌زدگان وطن

آخر این قصه نقطه نداشت.
ویرگول ابتدای شعری بود
که مو نمی‌زد با خدا

رکعت دوم بلندتر از حاشا نبود
خدا پشت فرمان خوابش برده بود
که بم‌تر از این صدا
لرزید در های‌و‌هوی زنان
که آوار می‌شوند در بلندترین یلدای سال

از بام تا بم این خیابان را
خرما به خرما گشته‌ام

این دیوارها به درد‌پریدن هم نمی‌خورند
بلندترینشان هم
کوتاه آمده از گنبد کبود...
که یکی بود و دیگر کسی نبود.

 

با صدای شاعر بشنوید.

شهرام شهیدی

شعرها

برای خداحافظی اومدم

برای خداحافظی اومدم

حامد ابراهیم پور

چوار

چوار

احمد کریمی

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور

چقدر باید پرنده شد

چقدر باید پرنده شد

سیدعلی صالحی