شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پایین آمده بودم که راه تو را بروم
که راه تو بشود خلیج، بشود اسکله، پهلو بگیرم در تو

شب 
که خسته به خانه می‌آیند
انگار چهار نفر هستند که روی مبل‌های...

جایی باید تلفنت را قطع می‌کردم
جایی باید خودم را قطع می‌کردم
...

پایین آمده بودم که راه تو را بروم
که راه تو بشود خلیج، بشود اسکله، پهلو بگیرم در تو

شعرها

با جامی برکف 

با جامی برکف 

غلامحسین چهکندی‌نژاد

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

جواد محمدی فارسانی

كازابلانكا‌(2)

كازابلانكا‌(2)

محمود بهرامی