شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

جراحت مطیع

روز، وارفته در اتاقی نمور
تاریکی در صورتِ تو
و ادامه‌ی اتاق در تاریکی فرورفته است

درونم می‌جوشد چشمه‌ای عمیق
به زن‌های مختلفی نامه نوشتم با امضاهای متفاوت
ـ شاید یکی از آن‌ها تو باشی ـ
اضلاعم خرد ‌شد یک‌به‌یک
تشریحم کردند در بیمارستان
تنها به‌ جرم آن‌که سرم روی کتف کسی بود
که نام اعظمش زن بود
تنها به‌ جرم آن‌که عطر زنانه‌ای را تلفظ کرده بودم

نور
تیغه‌ی چاقو را شکافته بود
آماس سبابه به هول خون در رگ از
آبی مویرگ به اختلال عصب از
پارسنگ برداشته بود عقلم
لانگ‌شات، صراحت سنگ فِرِز هنگام کات
دوربین روی دست، کلوزآپ: کشتار حشرات توی سینک
حناق گرفته این گلوی تنگ
ماغ کشیده‌ام درون دایره‌ای تاریک
و آیه‌آیه گریسته‌ام
ـ و اللیل اذا یغشی* ـ

کوهستان زوزه می‌کشید بر تخت‌سنگ سینه‌ام
تاریکی از لابه‌لای لباس‌هایم می‌گذشت
از لابه‌لای انگشت‌هایم
از لابه‌لای لب‌هایم
از لابه‌لای دنده‌هایم
و به بیرون می‌تابید

(جنگیدم، جنگیدیم و هیچ اتمسفری مثبت نبود و این ربطی به تخیل نداشت. اسمم را صدا بزن، بگو! بگو! نمی‌توانم انکار کنم آن‌ سال‌ها و آن‌ روزها را که داد می‌زدم و شمشیر را از رو بسته بودم.)

سوهان بر پوست کشیده اعصابم
سقوط کردم!
آن‌قدر پیش رفته بود اندوه
که استخوان جناغم صدا کرد
های‌های، تخت‌سینه‌ام را می‌فشرد
های‌های
فکّم می‌لرزید

ای رنج از تو ممنونم
ای جراحت مطیع
او یک زن نبود
چندین زن بود در یک بدن
ساکن در ابدیتی کبود
و بعد
با تمام چربی‌های اضافه در آغوش کشیدمت

در فکِ من کسی نشسته، آواز می‌خوانَد
در انحنای انگشت شست و سبابه‌ی من نشسته کسی سوزن نخ می‌کند

سلولی در سرم در نوسان است
از نیم‌کره‌ی راست به نیم‌کره‌ی چپ
وسط بیتی از خیام بیتوته کرده‌ام

[این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بندِ سرِ زلفِ نگاری بوده است]

ای رنج از تو ممنونم
ای جراحت مطیع
من بارها متولد و بارها تشییع شده‌ام
این ‌بار
اما
مُرده‌ام.

پی‌نوشت:
* همه‌چیز غرق در تاریکی بود.

رسول رضایی

تک نگاری

ضد شعر

ضد شعر

هادی محیط

مستندنگاری با غزل

مستندنگاری با غزل

کبری موسوی قهفرخی

شعرها

ماهِ فراموشکار

ماهِ فراموشکار

فرامرز سه‌دهی

دلگیرم از تنهایی از شب کوچه‌گردی‌ها

دلگیرم از تنهایی از شب کوچه‌گردی‌ها

مجید عزیزی

آواز شاعری که به جست‌وجوی تشنگی دریا رفت

آواز شاعری که به جست‌وجوی تشنگی دریا رفت

اسماعیل یوردشاهیان اورمیا

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

هادی خور شاهیان