شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پله‌های چوبی این ویلای ساحلی

...

پله‌های چوبی این ویلای ساحلی
دندان‌های پوسیده‌ی پیرمردی است
که لبخند کبودش
بوی چراغ نفتی می‌دهد.

فصل‌ها چهارمیخ شده‌اند
و ما سال‌هاست
پشت بهار مانده‌ایم.

دارکوب‌ها
مغز درخت‌ها را خورده‌اند
و شاخه‌هایی که
زیر تیغ آفتاب می‌رقصند
لرزه بر شانه‌های جنگل می‌اندازند.

سایه‌ها
هراسان می‌گذرند
و هیچ کشور همسایه‌ای
به پرنده‌های ما ویزا نمی‌دهد
 

حسین نجاری

شعرها

این روزها،

این روزها،

ابراهیم کارگرنژاد

بی‌شرف های دور من: بسیار

بی‌شرف های دور من: بسیار

فرزین منصوری

کابوس

کابوس

امیربهادر کریمی

پیش از تو نرد عشق باخته بودم

پیش از تو نرد عشق باخته بودم

فرزانه قوامی

ویدئو