شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پیر مرغزار بیرون آمد

...

پیر مرغزار بیرون آمد
از پشت ابر
هم‌چون اعداد منتشر در اردک‌های وحشی

غروب قدیمی بود
غروب قیمتی
غروب در ویترین آن عتیقه‌جات
آن اشیای بی‌رؤیت
غروب در کرانه‌ی آن رنگ دوزخی
پاها را بالا برد و
پر کشید

پیر نگرانی‌ها
پیر اضطراب‌ها
پیر مرغزارِ سر و
پیر کوچِ اردک‌ها

آن پیر نشسته میانِ دو جنگ
دو خواب
دو اطلاعِ میانِ این اخبار
از مرغزار بیرون آمد و
ابر و دود شد
در هوا

آن غروب نشسته در
گرد و خاک
کاسه‌ها
حفاری ِ توده‌ها
و مشخصاً تاریخ مقدم بر تمدن‌ها

آرش رضایی

شعرها

 قدیمی‌ها به عاشق‌پیشه، خاطرخواه می‌گویند

قدیمی‌ها به عاشق‌پیشه، خاطرخواه می‌گویند

آیدا دانشمندی

از این فلات بلا بی‌هوا گذار نکن

از این فلات بلا بی‌هوا گذار نکن

مجید عزیزی

جمهوری

جمهوری

لیلا ساتر

به صبحی دیگر

به صبحی دیگر

محمود معتقدی