...
پیر مرغزار بیرون آمد
از پشت ابر
همچون اعداد منتشر در اردکهای وحشی
غروب قدیمی بود
غروب قیمتی
غروب در ویترین آن عتیقهجات
آن اشیای بیرؤیت
غروب در کرانهی آن رنگ دوزخی
پاها را بالا برد و
پر کشید
پیر نگرانیها
پیر اضطرابها
پیر مرغزارِ سر و
پیر کوچِ اردکها
آن پیر نشسته میانِ دو جنگ
دو خواب
دو اطلاعِ میانِ این اخبار
از مرغزار بیرون آمد و
ابر و دود شد
در هوا
آن غروب نشسته در
گرد و خاک
کاسهها
حفاری ِ تودهها
و مشخصاً تاریخ مقدم بر تمدنها