شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

هر واژه، زنی دچار شاید باشد
یک وسعت در حصار شاید باشد
هر واژه،...

کابوس...
دهان مرگ...
خون...
تیغ...
گلو...

دستان کبود...

زن، هضم سقوط
درد، زن را می‌برد
زن، زیر شکنجه‌های ماندن می‌مرد

...

سرد است، هوای سرد دیوانه شده است
در خانه دوباره مرد دیوانه شده است

فکر زن...

...

یک جام، درون جام باغی از تاک
من مست زنی خمار و پیراهن چاک

روز...

«هر واژه طناب دار  شاید...


لبخند زدی بهار با آن آمد
یک باغ پر از نرگس و ریحان آمد
ای دست بلند آسمان...

آیینه روزگار لبخند خداست
آرامش سبزه زار لبخند خداست
از عطر نگاه باغ‌ها...

نوروز دگر نَه سبز و نَه گل پوش است
رویای زنی تکیده و خاموش است
پیراهنِ پاییز و...

زخمی‌ست هوا...
شهر تهی از شادی...

خون می‌چکد
از...

تا نام تو را عشق به لب برد وطن 
هر واژه چه تازیانه‌ها خورد وطن 
...

شهر از وزشِ حادثه در ترس نهان
در ثانیه‌ها فاجعه واکرده دهان
بر گردن...

یک گوشه نشست
ـ آسمان  خیس تب است
از سنگ  نگاه عابران
جان به لب...

در هر طرفی
سیاهی و خون و غبار
در هر طرفی
کشته و تابوت هزار
در هر...

از فاجعه شب به صد زبان می‌گوید
دارست که از شانه‌ی شب می‌روید
مرگ...

از سیلی مرگ 
چهره‌ی وقت شکست 
نعش وطن است
می‌شود...

برخاست شب و...
روز به فریاد نشست...
شد سنگ زمان
ساعت خورشید شکست
...

عریانی باغ و باد آشفته تبار
بر شانه باد می‌وزد برگ هِزار
می‌بازد و...

عریانی باغ و باد آشفته تبار
بر شانه باد می‌وزد برگ هِزار
می‌بازد و...

ای مردم شهر، عطر هوش آوردم
کوه کلمات را به دوش آوردم
تا بار دگر پنجره‌ای...

شعرها

هرجا می‌روم 

هرجا می‌روم 

وجیهه نوزادی

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

ایرج کیا

بار امانت

بار امانت

امیررضا وکیلی

پنجره

پنجره

فروغ فرخزاد