شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها


لبخند زدی بهار با آن آمد
یک باغ پر از نرگس و ریحان آمد
ای دست بلند آسمان...

آیینه روزگار لبخند خداست
آرامش سبزه زار لبخند خداست
از عطر نگاه باغ‌ها...

نوروز دگر نَه سبز و نَه گل پوش است
رویای زنی تکیده و خاموش است
پیراهنِ پاییز و...

زخمی‌ست هوا...
شهر تهی از شادی...

خون می‌چکد
از...

تا نام تو را عشق به لب برد وطن 
هر واژه چه تازیانه‌ها خورد وطن 
...

شهر از وزشِ حادثه در ترس نهان
در ثانیه‌ها فاجعه واکرده دهان
بر گردن...

یک گوشه نشست
ـ آسمان  خیس تب است
از سنگ  نگاه عابران
جان به لب...

در هر طرفی
سیاهی و خون و غبار
در هر طرفی
کشته و تابوت هزار
در هر...

از فاجعه شب به صد زبان می‌گوید
دارست که از شانه‌ی شب می‌روید
مرگ...

از سیلی مرگ 
چهره‌ی وقت شکست 
نعش وطن است
می‌شود...

برخاست شب و...
روز به فریاد نشست...
شد سنگ زمان
ساعت خورشید شکست
...

عریانی باغ و باد آشفته تبار
بر شانه باد می‌وزد برگ هِزار
می‌بازد و...

عریانی باغ و باد آشفته تبار
بر شانه باد می‌وزد برگ هِزار
می‌بازد و...

ای مردم شهر، عطر هوش آوردم
کوه کلمات را به دوش آوردم
تا بار دگر پنجره‌ای...

از قامت واژه، طرح فردا انداخت
پیراهن کهنه را به دریا انداخت
هر پنجره‌ای...

                         ...

جان کندنِ شهر
روحِ انسان در جیب

سلاخیِ روز
سایه ها جان در جیب

...

            به دوست ماه
       ...

تک نگاری

شعرها

خوشه‌چین

خوشه‌چین

م. مؤید

موعد ظفر بر زندگان است

موعد ظفر بر زندگان است

علیرضا جهانشاهی

شاعر

شاعر

فریاد غفوری

نفیسه قانیان