شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شاعرها

شاعرها فکر‌ می‌کنند

کار آنهاست اگر

شعر گاهی پاچه می‌گیرد

از من به شما اما

کارِ کاریست نکرده

غذایی نخورده

عقّی نزده

 

شاعرها اینگونه‌اند

دوست دارند شعر

عضلانی باشد

غرّان و درّنده

چشم در چشم مخاطب

آماده‌ی اشارتی تا

له‌له‌زنان و آویخته

زبان پاره کند.

 

من اما شاعر نیستم

من همیشه از شعر ‌ترسیده‌ام

با این حال گاهی فکر می‌کنم

دوست داشتم شعری بگویم

سر به زیر و

دم به هوا

که زلّ نگاه نمناکش

می‌گریزد

که بماند.

آرش کاظمی

شعرها

مدیترانه یئل‌ـ‌لری

مدیترانه یئل‌ـ‌لری

مهدی آقازاده

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

بهزاد گرانمایه

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

دشت را  به تمامی فریاد شدم 

دشت را  به تمامی فریاد شدم 

هوشنگ رئوف