شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

زُل زده از چشم هایت

...

زُل زده از چشم هایت چشم آهو باز هم
می پرد از پلک هایت بال کوکو باز هم

سینه ات اردیبهشت غنچه ی نارنج هاست
یک اِرَم میخواهمت از شوق این بو باز هم

پیچ و خم های تو را می دانم اما مثل قبل
گیر می اندازدَم بن بست گیسو باز هم

خنده هایت می پراند از سر فواره خواب
رو کن از هر گوشه ات یک مشت جادو باز هم

می سپیدد هر غزل تا دست و پا گم می کند
شاملویم می کند این طبع کم رو باز هم

سید علی زندوی

تک نگاری

قربانی نبوغ

قربانی نبوغ

رضا حیرانی

شعرها

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

گاهی به این‌جا می‌رسم

گاهی به این‌جا می‌رسم

محمود معتقدی

  شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

 شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

بهراد باغبانی نیک

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

محمود بهرامی