شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

یک شعر

یکی نشسته و می‌شمارد روزهای تعطیل. و چیزی جانوری می‌سازد، چهره‌هایی جدید که در می‌روند از دستِ تقویم‌های باطله برای آتی. این‌جا، در روزهای بیکاری، یکی می‌خندد؛ یکی سرهای بریده‌شده را قالبِ خنده‌های گچی می‌کند، برای کالبدهای گرمِ گوشتی.
 

شهریار وقفی‌پور

تک نگاری

شعرها

دشت را  به تمامی فریاد شدم 

دشت را  به تمامی فریاد شدم 

هوشنگ رئوف

مرگ، برهنه و تنها در زیر صاعقه

مرگ، برهنه و تنها در زیر صاعقه

اقبال معتضدی

این کشکرت‌های اخبار

این کشکرت‌های اخبار

حامد پورشعبان

الماس

الماس

م. مؤید