از خواب میپری 
و هیچ نمیدانی 
رأی رفیع جنگ چه بوده است 
و مرگ ـ عَزّاسمُهُ ـ که خواب عمیقی است،
در گوش تو 
به زمزمه خواهد گفت:
وقتی که عیش آنی آتش فرو نشست
وقتی ستون دود پراکند 
و باد،
ترکیبی از خاکستر اشیا و آدم را 
                           بر شهرها پاشید،
من داستانت را، کوتاهِ کوتاه، بر سنگ صافی نقش خواهم زد. 
باور کن او را، راست میگوید.