شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به کودکان جنگ

از خواب می‌پری 
و هیچ نمی‌دانی 
رأی رفیع جنگ چه بوده است 
و مرگ ـ عَزّاسمُهُ ـ که خواب عمیقی است،
در گوش تو 
به زمزمه خواهد گفت:
وقتی که عیش آنی آتش فرو نشست
وقتی ستون دود پراکند 
و باد،
ترکیبی از خاکستر اشیا و آدم را 
                           بر شهرها پاشید،
من داستانت را، کوتاهِ کوتاه، بر سنگ صافی نقش خواهم زد. 

باور کن او را، راست می‌گوید.

زهرا حیدری

شعرها

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

بر پیراهن بیمارستان

بر پیراهن بیمارستان

فرخنده حاجی زاده

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

راضیه بهرامی‌خشنود

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه‌ای