شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دهن برای نخندیدن

دهن برای نخندیدن، بدن برای کتک‌خوردن
لبی برای نجنبیدن، دلی برای ترک‌خوردن
به لطف محکمه‌ای آزاد، درون فنس رها‌بودن
عقاب‌بودن و از افلاک، همیشه چوبِ فلک‌خوردن
تبار خونی گل‌ها* را به زیر تیغ رصدکردن
در آستانه‌ی گل‌دادن، از ابر و باد شتک‌خوردن
سکوت‌کردن و پرکردن شیار خونی لب‌ها را
و از گرسنگی مفرط، کنار زخم، نمک‌خوردن
میان راهروی دوزخ، خزیدن از سر دلتنگی
به یاد جوی عسل با شیر، به‌زور، آبِ خنک‌خوردن
صبور و ساکت و سرگردان*، گذشتن از خم این جاده
سر دوراهی تاریخی، به مادرِ حسنک خوردن...

* «تبار خونی گل‌ها/ صبور و ساکت و سرگردان»/ فروغ فرخ‌زاد

کبری موسوی‌قهفرخی

شعرها

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

هوشنگ رئوف

 نه این کوچه‌ی پیچ در پیج

نه این کوچه‌ی پیچ در پیج

سیروس رومی

در این‌جا گرد آمدیم

در این‌جا گرد آمدیم

فائزه امانی فرد

  شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

 شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

بهراد باغبانی نیک

ویدئو