شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نظرمحمد می‌خندد 

نظرمحمد  می‌خندد   با دندان طلا

 فصل برداشت لبخند

از لبان گل‌ها رسیده   

 

بعد از ظهر است

و بیشتر از همیشه

آواز  بلبل‌های باغی

 جوی آب را  به بازی گرفته‌اند

 

نظر محمد می‌خندد   با دندان طلا

گاه بلند بلند آواز می‌خواند

 

چشمانش

حصارهای گلیِ باغ  انگوری

در ولسوالی کوچکی

  نزدیک قندوز است

محمد جهانشاهی

شعرها

از آسمان شبحی روسیاه مانده فقط

از آسمان شبحی روسیاه مانده فقط

بابک دولتی

سرودِ طُرقه  که کور می‌شود

سرودِ طُرقه که کور می‌شود

میلاد کامیابیان

با چشم‌های نصفه‌خمارت 

با چشم‌های نصفه‌خمارت 

شهرام میرزایی

شانم داوەتە بەر خۆر و

شانم داوەتە بەر خۆر و

میلاد امان الهی