شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

موج‌ها

گاهی حرکت، مرگ می‌آورد

چون بلعیده شدنِ ماسه‌هایی نرم

از لبِ ساحلی مغموم

 

من به رفتار نجیبانه‌ی موج‌ها مشکوکم،

و به صبوریِ ساحل

 

تمامِ چهارخانه‌های پیراهنم

لبخند می‌زدند

وقتی انعکاسِ نور بر لبخندت را می‌دیدم

و حالا، حرکاتِ موج‌ها

عریانیِ اَشکالِ هندسه را

به رخِ بی‌روحِ پیراهن‌هایم می‌کشند

 

از پیراهنم دیگر چیزی نمانده است

زیربنای تمام چهارخانه‌ها،

انتظار میزبانی از شانه‌های تو بود؛

ولی حالا چهارخانه‌ها

ضلع به ضلع

در پوچ‌گراییِ امواج غرق می‌شوند

و این چنین توهّمِ حضورت

در جاذبه‌ی ساحل فرو می‌رود

 

بودنت، کجا پهلو گرفته‌ است؟

 

خیال تو شاید همان تصویر مجعد ماه است

که بلاتکلیف روی آب منعکس می‌شود

و موج‌ها تکانش می‌دهند

تا تکانه‌های خلوت فلسفی‌ام را، کف‌آلود کند

 

نبودنت در تخلیّم رخنه کرده است

خاطرم پیوسته در ذهنم می‌لغزد

و با خاطراتِ خط‌خورده‌ی تو تلفیق می‌شود؛

امّا بودنت کجاست؟

 

شاید تمام ساحل‌ها دروغ باشند

و من دائما درونِ خیال خود غرق می‌شوم

اما نمی‌میرم و چون هوای محبوس در آب،

معلّق مانده‌ام

 

آی چهارخانه‌های من،

چه خوشبختانه سرنوشتِ منحوس‌تان تبدیل به شعر شد

پیراهنی که حقیقتی نداشت،

در ساحلی که وجود نداشت،

اینگونه واقعیّتِ حرکاتِ مرگ را شعر کرد

و انگشتانم

میان اضلاعِ تناقض‌هایت

_که هم بودند و هم نبودند_

محبوس ماند و دیوارنویسی کرد

 

کمی قبل از غرق شدن،

رفتارِ ناباورانه‌ی موج‌ها را ثبت کن

که دستی در آتشِ خیسِ شعر دارند

ثبت کن

تا بودنت را چون نبودنت و ندیدنت،

آرام آرام شعر کنم...

امیررضا رمضانی

تک نگاری

شعرها

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

مهدی فرجی

آیا آن‌که در کوی الکل دست دراز می‌کند، به ماه می‌رسد؟

آیا آن‌که در کوی الکل دست دراز می‌کند، به ماه می‌رسد؟

فرزین پارسی‌کیا

اینجا چه می‌کنی؟ گل غمگین سرخ من

اینجا چه می‌کنی؟ گل غمگین سرخ من

فرزین منصوری

شاید

شاید

مهدی مهدوی