شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

موهایت

تصمیم ات را گرفته بودی

این را

از موهای کوتاه شده ات

می شد فهمید

گفتی دنیای بزرگی ست

و این جاده

به جایی نخواهد رسید

فرض کن

تمام مسافرخانه های بین راه را هم

بلد باشیم

وقتی قرار به قرار نگرفتن است

باید گوشه ای کنار کشید

 

من اما

چقدر موهای بلندت را دوست داشتم

بنشینم ، هی جاده ببافم میانشان

تا هر وقت خسته شدی

در مسافرخانه ای بین راهی

جاده ها را

پریشان کنی روی سینه ام

جهان را در آغوش بگیرم

نفسم

زیر گوشت آرام بگیرد

و بفهمی دنیا

آنقدر ها هم که فکر می کنی

بزرگ نیست

 

دریا را تا ابد

نمی شود پشت پلکها مخفی کرد

گیرم برای اطمینان

جاده ها را کوتاه کرده باشی

با انگشتهای جا مانده

میان موهایت چه کنم ؟

 

معمولا فاجعه

زمانی که فکر  نمی کنی

اتفاق می افتد

تصمیم ات را گرفته بودی

این را

از موهای کوتاه شده ات  ...       

رسول طاهری

تک نگاری

طنز ترکیبی

طنز ترکیبی

آرش نصرت‌اللهی

بوطیقای هزار و یک شعر

بوطیقای هزار و یک شعر

مهرنوش قربانعلی

شعرها

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

دو شعر ازفریبا الله وردی

دو شعر ازفریبا الله وردی

فریبا اله وردی زاده

ماهِ فراموشکار

ماهِ فراموشکار

فرامرز سه‌دهی

 اما ترافیک تردد گوزن‌ها به سوی ماه

 اما ترافیک تردد گوزن‌ها به سوی ماه

مظاهر شهامت