شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مرا ببوس

مرا ببوس

با لب‌های خشک

میان علفزار‌های باستانی

حال که از دنیای اموات گریخته‌ام

 

گریخته‌ام

از افسون سرزمین‌های معلق در اعوجاج سر

از اعتنای زمان، به شباهتم به تنهایی

و خواهشِ چشمِ گوزنی بی‌شاخ

که هزاران سال است

در خواب‌هام بی‌صدا می‌گرید

 

مرا ببوس

و به سیاه چادرمان برگرد

به غارِ تاریکِ پشتِ آبشار

و به پوستینِ دریده‌‌‌‌ام در برابر باور

برگرد و بنگر که چگونه با اعجابی کودکانه

دوباره در آن جا می‌شویم

این حیاط برای حقیقت زیادی بزرگ است.

 

 

.........................................................................................................................................................................................................

 

مرا ببوس

از پشت پرچینِ هراس

در بادکش مکنده‌ی جنگ

بر نیزه‌ی ارواحِ ناکام

در فاصله‌ی میان گلوله و آه

 

مرا ببوس

با دهان ترد اساطیری‌ات

شنیده‌ام طعم شاه‌توت

مسیر تاریخ را عوض می‌کند.

 

کوثر شیخ‌نجدی

تک نگاری