شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

برهوت

یک روز خزان
   تنها و خسته جان 
   به صحرا شدم  به خیمه‌ی ابر
   در بارشی از شوق
   لیلی نبود
   جامی شکسته بود 
   نیم‌خورده به سرخی خون
   و نانی که افتاده بود با جای دست او
   لیلی کجاست
   در این برهوت سوخته
   مرا که اشکی نمانده...

رضا محمودی‌حنارود

تک نگاری

شعرها

سیم‌های یک بمب ساعتی

سیم‌های یک بمب ساعتی

گروس عبدالملکیان

در جهانی دیگر

در جهانی دیگر

مهستی حسینی

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

سید حامد معراجی