شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

عاجِ خونین

جهان در سیلاب ها و سیلی ها و دودها و ...

خفه شدم!

تمام راه ها در من سقوط

کشیده بر دیوارهای دانشگاه

از آه

از کدر پایتخت

که به هیچ راه نمی برد در چشمم که گم کرده تورا

چون کودکان آواره جهان های موازی

در تاریخ های دوری

خورشید فرو افتاد.

 

آمده بودم

در زخم های آهن پاشیده بر پروانه رگ هایم

چقدر سکوت سوت می کشد

در سلولی سرد

در دیوارها

تکیه کرده زنی

 به جبر زمان

او را می فروشند

از برگ ها به پول

از گندمزارها به پول

از لبان جا مانده از عشق به پول

و می بینی

تورم درد را

که بالا می کشد از دارها

نه! این خفگی اتفاقی نیست

در بغضی در زمانی پس از آزادی

فرو رفتم در لاله های پایتخت

که اشک ها را نبینند

رفیقان کوچ کردند به مرگ

از بالای بر ج های عاج خونین

از پرنده ها تا پول ها

از من که تن ها.

شیوا موسی زاده

شعرها

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سیده تکتم حسینی

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

غلامرضا نصراللهی

در میانه‌ی راه

در میانه‌ی راه

امید نیکبخت

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی