زمین،
مرده است
و گرگهای گرسنه
ساعتهای بیعقربه را
به دوش میکشند .
آسمان ،
بر جنازهی زمین
نماز میگزارد
و گرگها
از سراشیبی شب
می گذرند .
ساعت، از بیست و چهار گذشته است
و زمین ،
در کفن خویش آرمیده.
اینک
ساعت بیست و پنج است،
و همه چیز،
در کام شب
فرو رفته است ....