شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پلانِ نخستینِ در رؤیا:
 
من زیرِ نگاهِ هزار چشم از تو که باز...

بی‌شانه... بی‌زبان
دستی که بر شانه‌ی من داشتی، برداشتی 
اندک...

ما میان دو آن‌دو
خدایی شعله‌پوش
مایی همیشه غم‌جو
همیشه...

نورانور
رود و عود
آوازِ حضرتِ داوود
زبور
اِذکارِ وِرد و اورادِ...

تا حتی
حتی باز نمی‌شود با دندان
پیش و نیش فرسوده‌ست 
گره...

آن‌سو:
آهنگری نکرده‌ام
در بلخ
اما سر داده‌ام
در...

آن‌سو:
آهنگری نکرده‌ام
در بلخ
اما سر داده‌ام
در...

همیشه «پنجره­»ای از من است که تنها رو به درون دارد
حرف‌­ها...

با تو مختلف‌اَم!    
مِثلی از درخت
مِثلی از پرنده‌...

ماه لاغرانه غروب می‌کند
    در گوشه‌ی این جگر
...

ﻣﺎﺭی ﻛﻪ دُمش ﺭا ﺩﺭ ﺩهاﻥ ﻛﺸﻒ میﻛﻨﺪ
ﻗﻂﺎﺭیﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺳﻔﺮﻫﺎی ﻧﺎﻣﻤﻜﻦ می‌ﺭﻭﺩ
...

شعرها

ماهِ فراموشکار

ماهِ فراموشکار

فرامرز سه‌دهی

ارغوان

ارغوان

هادی میرزانژاد موحد

هر اولاجاغین سونونا داغیلدین

هر اولاجاغین سونونا داغیلدین

حسن معصومی

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان