جز تکههای پیراهنت
هیچ نداشتم
امکان پذیرفتن کلمات نبود
باید میرفت
بلد نبود مشق بنویسد
خندیدم
گفتم زمان میگذرد
و ماه نزدیکتر نمیآید
باید رفت
تکههای پیراهنش را بوسیدم
و چالههای ماه را
با آن
پوشاندم
گریه کردم
و
تمام شد.
متولد 1360، فیروزکوه.
شعرها
صوت ها
ویدئوها
کتاب ها
جز تکههای پیراهنت
هیچ نداشتم
امکان پذیرفتن کلمات نبود
باید میرفت
بلد نبود مشق بنویسد
خندیدم
گفتم زمان میگذرد
و ماه نزدیکتر نمیآید
باید رفت
تکههای پیراهنش را بوسیدم
و چالههای ماه را
با آن
پوشاندم
گریه کردم
و
تمام شد.