شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مِه رو تزریق کرد تو‌ی رگم

...

مِه رو تزریق کرد تو‌ی رگم، قبلِ بدخیم‌تر بشه تومور
بعدِ طوفانیِ هوای سرنگ، صاف شد رعدوبرقِ تو مانیتور...
پشت کردم به قرص و آمپولام؛ مرگ زندانی شد تو سلولام
بعدِ بیدارترشدن، دیدم، خودمو تو یه خوابِ بی خُر‌خُر روشنم؛ زردکرده هاله‌م رو چک‌چکِ نورِ مایعِ توی سِرم!؟
من که از همیشه زنده‌‌ترم! «بردار از روم ملافه رو، دکتر!»
می‌برن تختمو پرستارا، توی کابین و می‌زنن «همکف» می‌بره، 
بی بدن، منو بالا! باز می‌شه به خونه‌م آسانسور!
چن‌تا مبلِ سیاه‌تر اون‌ور، یه کتاب‌خونه‌ی سیاه این‌ور
هال تاریکه، روشنه فکرم؛ گردنم پایه‌ی یه آباژور...
روشو ابر سیاه پوشونده؛ بو‌ گرفته تو جعبه‌پیتزا، ماه
ریخته‌ نوشابه‌‌مشکیِ رو میز، شب پرونده فیوزو تو کنتور
پرت می‌شم به قبلِ بیهوشی‌م؛ به «۱۱۵» توی گوشی‌م:
پیشونی‌م داغِ‌داغ می‌خورشید، بدنم ابرِابرْ می‌شُرشُر...
سَبُکم شکل هیچ‌چی! می‌تونم قاب‌عکسم شم و‌ نگام کنم:
گوشه‌ی هال، آبی می‌سوزم؛ یه شومینه‌‌م با دودکش و آجر
می‌تونم سبز شم جلو کافی‌بار، تا یه فنجونِ چایی‌سبز بشم
می‌تونم یه «نشانه» شم تو«زبان»؛ روی میزتحریرم کتابِ «سوسور»۱ 
صف کشیده‌ن جلوم لوازم هال، تا بره هیچ‌چیِ من، تو اونام
بینشون بی‌بدن‌تره از من، کله‌ی یه گوزن توی دکور!
پرت می‌شم توی اُتانازی‌م، درد سی‌سالگی‌م، سربازی‌م،
بچگی؛ ذوق گودزیلابازی‌م... می‌پرم توی عصر دایناسور:
[غار تاریکه... می‌کنم روشن ماه ِشخصیمو با دو تا چخماق
می‌پرم! نعره‌ی «تیرانوزاروس»۲ گوشمو پاره می‌کنه از پُر...] برف باریده روم؛ پا تا سر... توی کابین هنوز بسته‌س در!
باز می‌شه دوباره ـ می‌بینم وسط آسمونم ـ آسانسور...

 پا‌نوشت:
۱. فردینان دو سوسور  ۲. Tyrannosaurus: نوعی دایناسور گوشتخوار
 

هستی محمودوند

شعرها

موعد ظفر بر زندگان است

موعد ظفر بر زندگان است

علیرضا جهانشاهی

به صبحی دیگر

به صبحی دیگر

محمود معتقدی

سی و پنجمین تیغ توی تنم

سی و پنجمین تیغ توی تنم

اندیشه فولادوند

دلت دلفینی ست

دلت دلفینی ست

شاهین غمگسار