شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ارغوان


برای م. مؤید؛ که پناه است


ارغوان نیست       اخگر است
از درختِ جان تو می‌تابد
عناب نیست         انگبین است
شهدِ چکانش را مزمزه می‌کنم
پیچک نیست       عَشَقه است
ساقه‌ی خشک مرا می‌نوردد

باغبانِ حسرتم
خیال تو را به انگشتانم پیوند می‌زنم
مترسک‌های پیر را نوازش می‌کنم
و هنوز سرگشته‌ی آنم
که گل‌های فراموشم نکن
چه آبیِ درخشانی دارند.

هادی میرزانژاد موحد

تک نگاری

شعرها

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی

زیرپوست شهر

زیرپوست شهر

محمود معتقدی

تبانی

تبانی

رویا الفتی

ترس شب

ترس شب

رضا محمودی‌حنارود