شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ارغوان


برای م. مؤید؛ که پناه است


ارغوان نیست       اخگر است
از درختِ جان تو می‌تابد
عناب نیست         انگبین است
شهدِ چکانش را مزمزه می‌کنم
پیچک نیست       عَشَقه است
ساقه‌ی خشک مرا می‌نوردد

باغبانِ حسرتم
خیال تو را به انگشتانم پیوند می‌زنم
مترسک‌های پیر را نوازش می‌کنم
و هنوز سرگشته‌ی آنم
که گل‌های فراموشم نکن
چه آبیِ درخشانی دارند.

هادی میرزانژاد موحد

تک نگاری

شعرها

تو تمام رفتگان منی

تو تمام رفتگان منی

فرناز فرازمند

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

فهیمه جهان آبادی

تنهایی

تنهایی

محمود بهرامی

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان