شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

جیغِ سفید و روشنِ ماهم

...

جیغِ سفید و روشنِ ماهم
بغضِ سیاه و ساکتِ چاهم
انگشت‌هام روی پیانوست
جادوگر سفید و سیاهم

پاهام توی قیرِ مذاب و
موهام زیرِ بارشِ برف است
انگشت‌های روی پیانو
توی گلویشان، پُرِ حرف است

پَر می‌زنند سمت تو، نُت‌ها
گنجشک می‌شوند و تو هم سیم...
من گیج‎وویج رو به تماشا
چی‌ها نـ/می‌کنم به تو، تعظیم!

می‌ایستم، شبیه زمان در
ساعت‌شنیِ خالیِ از شن
سالن شب است و نور سفیدی
افتاده روی من، وسط سن
هی گیج می... سَرَم... رَوَد... از ماه!
با بوی زردِ ادکلنی که...
می‌ایستم، سیاه و پُر از جیغ 
پشتِ سکوتِ میکروفونی که

یک‌دفعه پاره می‌کنم از تو
تارعنکبوتِ روی گلو را:
آواز عاشقانه‌ی من با
تشویق و جیغ و گریه و هورا...

از برکه‌ی سیاهیِ موهام
قوی سفید/ می‌رود آرام
از یاد من، قیافه‌ی نور و
تصویر تار می‌شود آرام...
جسمم ولو شده وسطِ سن
که قرص ‌ماه را، به تو، خورده
شب! قطعِ پخش‎زنده‌ی کنسرت!
«شب»! نعشِ یک «ستاره»ی مرده!
 

هستی محمودوند

شعرها

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

دشت را  به تمامی فریاد شدم 

دشت را  به تمامی فریاد شدم 

هوشنگ رئوف

تلفن زنگ بزند

تلفن زنگ بزند

سارا مؤیدی

به صبحی دیگر

به صبحی دیگر

محمود معتقدی