شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

امروز

مزورانه، 
نه پادشاه فصل‌ها،
که «پیران گمراه»
تک‌تک رندان را 
از سطرسطر غزل‌ها
بیرون کشاندند
کَت‌بسته 
آن‌گاه دیوان را
سوختند ـ در تنورخانه‌های بلخ ـ
سپس
بر برگان رنگ‌رنگ
پاکوفتند 
گول‌وار و ملنگ
درختان را تکاندند 
خنده‌ساز، غافل 
چنان‌که نه انگاری
همان بهارِ بوده و هست
دم زمستانی و
اوهام زمهریری‌شان را
یک‌سر
بر صورت خودشان
تف خواهد کرد.
 

علی عبداللهی

شعرها

دو شعر ازفریبا الله وردی

دو شعر ازفریبا الله وردی

فریبا اله وردی زاده

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سیده تکتم حسینی

از اتاقی پیاده می‌شوم

از اتاقی پیاده می‌شوم

مریم فرجی

 روی برعکس جهان بایست!

روی برعکس جهان بایست!

سارا مؤیدی