شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

من سقوطم، هبوط انسان بر.

...

من سقوطم، هبوط انسان بر.
یک زمینِ سترونِ بی‌بَر 
اشتباهی که انتخابی بود
بین انبوهی از بد و بدتر

یک کتاب مقدسم اما
خلفا پاره‌پاره‌ام کردند
هر کجا تیرشان به سنگی خورد
روی نی راهِ چاره‌ام کردند
آبی‌ام با خدایی از آتش
کافرم در نهایت ایمان
دل دریاییِ خروشانم
رامِ لب‌های قرمز شیطان

من به‌شدت عقیده دارم که
چشم‌هایت پُر از بلا هستند
مثل بت‌های قبلِ پیغمبر
دخترک‌های یک خدا هستند

بغلم کن، بُکُش، بسوزانم
پای بت‌های مستِ چشمانت
بعد خاکسترِ سیاهم را
سُرمه کن ناز شست چشمانت

بادها را بگو بپاخیزند
بادبان‌ها موافقت هستند
حمله کن سرزمین گشایی کن
موج‌ها هم مُرافقت هستند

ملوان‌های ماجراجو را
راهیِ سرزمین قلبم کن
بعد با آن سپاه خون‌خوارت
بومیان را بگیر و آدم کن

آدمم کُن که سخت حیوانم
باورم کن که سخت حیرانم
حکم در دست توست می‌دانم
زنده‌ام کن سپس بمیرانم

بس‌ که لبریز عاشقی هستی
قلب من دائماً در آشوب است
بس ‌که لبریز زندگی هستی
مرگ هم در کنار تو خوب است.

نبراس میرابیان

شعرها

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

حمید حسینیان

خلیج

خلیج

امین رجبیان

امشب زنی از جاده‌ی کابوس برگشته است

امشب زنی از جاده‌ی کابوس برگشته است

مریم حسین‌زاده

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

فهیمه جهان آبادی