شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

من کیستم؟ شکسته‌ای از شهرِ خستگان

...

من کیستم؟ شکسته‌ای از شهرِ خستگان
آزاده‌ای اسیرتر از خیلِ بستگان
زان سو‌ دروغ و خُدعه و زین سو ریا و زَرق
فریاد از این تَکثر و داد از دودستگان!
آن روزهای سالمِ سرشار رفته‌اند
ماییم و روزگارِ حزینِ شکستگان
پاکم ولی به بسترِ گند آرمیده‌ام
از منجلاب، بر شده فریادِ رَستگان
پیوستگانِ عاطفه بودیم و این زمان
از ما نمانده جز شَبَحی از گُسستگان
از هر طرف حکایتِ بند است و بندگی
راهِ گریز نیست ز ناحق‌پرستگان
رفتیم و سهمِ ما به‌جز از خونِ دل نبود
از فضل‌ناشناسیِ خیلِ نشستگان

جویا معروفی

تک نگاری

نیم قرن خاص بودن

نیم قرن خاص بودن

سیامک بهرام پرور