شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در عصر تیرگی اثر از آفتاب نیست

...

در عصر تیرگی اثر از آفتاب نیست
بیدار شو، رفیق! که هنگام خواب نیست
بیدار شو! که ریخته دیوار ترسناک‌
بشنو! که در صدای کسی اضطراب نیست
ما تشنه ایم‌ تشنه‌ی یک‌جرعه آفتاب
فریاد ما برای رسیدن به آب نیست
ما را امید رودشدن تا زمین کشاند
ای ابر سرخ! مقصد ما فاضلاب نیست!
بیهوده است حنجرگی / بازماندگی
در سال‌های تیره کسی مستجاب نیست!
تاریخ پرسشی است که تکرار می‌شود
در عصرهای یخ‌زده
درجنگ‌های سرد
در گورهای جمعی
در کوره‌های درد
تاریخ را بیاد نیاور! عزیز من!
ما زخم‌های ممتد یک ترس مهلکیم
در سطرهای گمشده‌ از ذهن تیسفون
در اشک‌های یارمحمد‌...
در پیک‌های خالی مشروطه‌خواه‌ها
از من نپرس معنی تاریخ را رفیق!
وقت مناسبی که برای جواب نیست!
دنبال آن شکوه گذشته نگرد باز!
جز چند تکه زخم در این آسیاب نیست!
از روی دست هم بنویسند بهتر است
در عصر ما پیامبر بی‌کتاب نیست!
ما بغض یک معادله بی‌نهایتیم
چیزی که در تصور ماشین‌حساب نیست!

پی‌نوشت:
1. تیسفون، اشاره به جنگ بین ایران و اعراب
2. یار محمدخان کرمانشاهی از سرداران جنبش مشروطه است.

پیمان سلیمانی

تک نگاری

شعرها

مجید عزیزی

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

روی تخته بزرگ می نویسد A

روی تخته بزرگ می نویسد A

شهریار خسروی

در میانه‌ی راه

در میانه‌ی راه

امید نیکبخت