شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در خانه راه می‌رود 

در خانه راه می‌رود 
دنبال رنگ بنفش 
جن لا‌ابالی 
تابلوهای نصفه را می‌چیند کنار هم 
و روی سر او  نفت می‌ریزد 
می‌گوید: خلاصش کن از این سرطان 
می‌نشیند روی صندلی تابدار
 تکان می‌خورد 
و سایه‌اش روی دیوار خیلی گناه دارد 
خواب فرار کرده 
دلشوره جایش را گرفته است 

دست‌های سلاخی‌شده‌ی تو،  بیست سال بعد پشت کال عباس آباد به چه درد من می‌خورد آخر؟
اگر می‌آیی زودتر بیا 
من طاقتم طاق شده
من پیر شده‌ام

یک جن پیر و خرفت
که شب‌ها نقاشی می‌کند

سهیلا دیزگلی

شعرها

من حواسم همیشه پرتِ توئه

من حواسم همیشه پرتِ توئه

احمد امیرخلیلی

در جهانی دیگر

در جهانی دیگر

مهستی حسینی

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه‌ای

برهنه ات به خانه می آید

برهنه ات به خانه می آید

فهیمه جهان آبادی