شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در خانه راه می‌رود 

در خانه راه می‌رود 
دنبال رنگ بنفش 
جن لا‌ابالی 
تابلوهای نصفه را می‌چیند کنار هم 
و روی سر او  نفت می‌ریزد 
می‌گوید: خلاصش کن از این سرطان 
می‌نشیند روی صندلی تابدار
 تکان می‌خورد 
و سایه‌اش روی دیوار خیلی گناه دارد 
خواب فرار کرده 
دلشوره جایش را گرفته است 

دست‌های سلاخی‌شده‌ی تو،  بیست سال بعد پشت کال عباس آباد به چه درد من می‌خورد آخر؟
اگر می‌آیی زودتر بیا 
من طاقتم طاق شده
من پیر شده‌ام

یک جن پیر و خرفت
که شب‌ها نقاشی می‌کند

سهیلا دیزگلی

تک نگاری

مستندنگاری با غزل

مستندنگاری با غزل

کبری موسوی قهفرخی

شعرها

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

زینب حسن پور

چهارراهِ نظر...

چهارراهِ نظر...

مجتبی دهقان

سگ جان

سگ جان

کوروش جوان‌روح

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی

ویدئو