هیچ وقت دست هایم
به شاخه های گردو نرسیدند
و هر زردآلوی زمین خورده
اسبی چوبی بود
تا انگلی در من رخنه کند
در اینجا آقا
حتی درختان سرو
شاخه هایشان را برای گدایی
رو به آسمان دراز می کنند
و موش ها پشت چراغ های قرمز
در کاسه سر گربه ها
اسفند دود می کنند
معلم باز بلند تر پرسید:
- می خواهی چکاره شوی بچه؟
- مرده شور می شوم آقا