شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مثل چاقو بر خود

مثل چاقو 
در لحظه‌ی فوران خون
مثل چاقو
که تیغه‌ی براقش می‌توانست
تصویر لب‌های زیبای زنی را
در حافظه‌ی سرخ خود تکرار کند
و نکرد
مثل چاقو
که می‌توانست
نارنج‌ها را ببرد
اما لغزید 
بر مفصل‌هایی سفید
مثل چاقو
در پهلوی مردی که
نقشی در بدبختی من نداشت
مثل چاقو
مثل دسته‌ی چاقو
که هر بار
دستی لمسش کرد
لرزید
و نتوانست عقوبتی را عقب بیندازد
مثل چاقو از پشت
از پهلو
مثل چاقو
که در لحظه‌ی فوران خون
پشیمان باشد
اما سرد
در خود می‌گریستم و
کسی  نمی‌فهمید.

ثنا نصاری

شعرها

با چشم‌های نصفه‌خمارت 

با چشم‌های نصفه‌خمارت 

شهرام میرزایی

همین که این در وامانده باز باز شود،

همین که این در وامانده باز باز شود،

محمود صالحی‌فارسانی

مالیخولیا

مالیخولیا

هادی میرزانژاد موحد

تاریک/تاریکخانه‌ام

تاریک/تاریکخانه‌ام

پروین نگهداری