من را اسیر
من را طلسم
من را به تقلا
ای دو چشم زیبا!
بر پلکات زانو که رمید
رو به کوهها کردم
و گریه را خواندم
تا کمرگاهِ مهزدهاش
تا پسینِ ساکنِ پُرشکوهش
با مُهرهی آبی آمده بودم
و زخم
از چشم تو
کشیده میشد.
کتاب ها
Books
اشعار
poetry
صوت ها
audios
ویدئوها
videos
متولد 1362، مسجد سلیمان. مجموعههای منتشرشده: «سرطان چشم»، «مدِّ مژه»،
«بر مناظرِ جان»
من را اسیر
من را طلسم
من را به تقلا
ای دو چشم زیبا!
بر پلکات زانو که رمید
رو به کوهها کردم
و گریه را خواندم
تا کمرگاهِ مهزدهاش
تا پسینِ ساکنِ پُرشکوهش
با مُهرهی آبی آمده بودم
و زخم
از چشم تو
کشیده میشد.