ای فواصل هندسی گیسوانت
اندوه به صبح و
شبها به شادی
این است بیرقی که بر تنفس
کشیدهام
چون غلیان مضطرب کف آلود دریا
سیاه از نفس
به آونگی بر تن
ایستاده در نیزههای نور.
- بغض سپیدهدمان
دریایِ پارو ندیده است.
متولد 1362، مسجد سلیمان. مجموعههای منتشرشده: «سرطان چشم»، «مدِّ مژه»،
«بر مناظرِ جان»
شعرها
صوت ها
ویدئوها
کتاب ها
ای فواصل هندسی گیسوانت
اندوه به صبح و
شبها به شادی
این است بیرقی که بر تنفس
کشیدهام
چون غلیان مضطرب کف آلود دریا
سیاه از نفس
به آونگی بر تن
ایستاده در نیزههای نور.
- بغض سپیدهدمان
دریایِ پارو ندیده است.