شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

می‌خورد حنجره را حرف گلوگیر شده

می‌خورد حنجره را حرف گلوگیر شده
نی، به حرف آمده، گل داده ولی دیر شده
تن تو کشور بی‌مرز پر از چشمه وکوه 
آرش قصه منم، پس که کمانگیر شده؟   
به توافق نرسیدیم سر نان، ما نیز
هردو از خون جگرخوردن هم سیر شده
صلح من با تو به صلح دو اسیری ماند
که تنیده تنشان برهم و زنجیر شده
عشق مانند بغل کردن آدم برفی‌ست
که ندانی چه کنی با تن تبخیر شده
رود! از دست تو دریا، چه دل پر دارد
هرچه خشکیده همان‌قدر نمک‌گیر شده
آه آیینه! به سینه زده‌ای سنگِ که را؟
یکدلی باز! ولی با تن تکثیر شده

جواد چراغی

تک نگاری

شعرها

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

تاریک/تاریکخانه‌ام

تاریک/تاریکخانه‌ام

پروین نگهداری

هر اولاجاغین سونونا داغیلدین

هر اولاجاغین سونونا داغیلدین

حسن معصومی

«من چرا به دنیا آمدم؟»

«من چرا به دنیا آمدم؟»

احمدرضا احمدی