شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از هر سخن شب

از هر سخن شب
برای گرمای عریان‌های خفته
اگر آغوشی داری مگستر
طنین مگس‌های عسل
نهفتن تردید گل‌‌های زرد است.
بین شب تا شام
می‌شکند  ربوخه‌ها
وقتی که زردی آن
به شیهه‌ی مادیان رفتار پای حُدیٰ‌خوان است.
شنوده از درخت چه بگوید‌ تا
‌چند واژه باید بچکاند که مسیح با کلمه‌ی «خدا» از درخت مقدس به مادر طلب دهد؟
سکوت می‌خواهی با هرکه در شب قدم‌دوش شو
به پناه سایه‌ی تاریک بر گل‌های زرد.

علی عینعلی

شعرها

پس اگر ناپدید نمی‌شوم

پس اگر ناپدید نمی‌شوم

محمد انتظاری

آیینه می پرسد: چطوری؟!

آیینه می پرسد: چطوری؟!

بابک دولتی

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

فاطمه شمس