شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مثلث کوچک آفتاب روی صندلی

مثلث کوچک آفتاب روی صندلی
همین مساحت از من کافی‌ست، که غرق شوم.
سه فصل گذشت
سه فصل از من گذشت و
تو، تکرار نشدی.
بهار را هیچ‌گاه(آن‌گونه) از  نیمه‌ی تو، میانه‌ی این کتاب جدا نکردم 
که خشک بمانی‌ام
به رسم خاطراتشان
که همین دستان سخت‌آشنای، جانان روییده  بر من، بس.
چه کارت می‌توانم  کرد!
که آمیختگی، آن هم در این مدار دور،  آنقدرها نچسبد
 که عبورت فقط، گذشتن  از پیش چشم باشد
نه غریب کردن تن از روح
 

متین نادریان

تک نگاری

شعرها

پرنده‌ی کوچك!

پرنده‌ی کوچك!

اقبال معتضدی

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

هادی خور شاهیان

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

جلیل الیاسی

یک دو سه پیش خودش ثانیه‌ها را که شمرد 

یک دو سه پیش خودش ثانیه‌ها را که شمرد 

علیرضا کیانی