شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

گرهی در صورت
چروکی
به لباس
شباهت زیاد آدم‌ها به یکدیگر
...

گم کرده بودم
نه در کیف
کمد
روی میز
از آن سوی دیوار
به من...

از اتاقی پیاده می‌شوم
در هیچ خانه‌ای نیست
از اتوبوسی پیاده...

با تلویزیون
درباره‌ی مسائل خانوادگی حرف
  می‌زنم
دستم در...

تک نگاری

شعرها

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

علی قنبری

ویدئو