شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 به مهدی شکارچی

     به مهدی شکارچی

میان آفتاب و دل عدسی گرفتم، ستیغ برهم گره‌زده. و کانون، ترنگ به حواشی‌زدن گرفت. افیون از کاسه‌ی دل می‌پراشید و جدار‌های تن بر وزیدن درد فرومی‌بست. گام غلتاندم بر شعله‌ها و به احتیاط می‌سرید تک تیزشان بر پوست چنان‌که لبخندی از ما نمی‌شکست. تا به آن‌جا رسیدم که آفتاب می‌تراشیدند و براده‌ها از روزنِ ستاره‌ها الک می‌کردند، بر خاک و بر مردگان که از آن جانی مختصر داشتند. می‌رفتم پی سوزنی که اول‌ بار چشمم را بدان سفته بودند و می‌روم هم‌چنان رد خزیدن باد‌ها را در رگ‌ها.
 

صادق آتش زر

تک نگاری

بلعیدن عطر وقت

بلعیدن عطر وقت

شهاب نادری مقدم

شعرها

سه شعر از علی بیکی

سه شعر از علی بیکی

علی بیکی

بِالْفَحْلـَگی

بِالْفَحْلـَگی

جمال‌الدین بزن

 من چندمین قربانیِ این نسل غمگینم؟

 من چندمین قربانیِ این نسل غمگینم؟

محمود صالحی‌فارسانی

خاورمیانه

خاورمیانه

شهرام شهیدی