شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دل بسته‌ام به فرض محال تو، دل بسته‌ام به آنچه نباید من

دل بسته‌ام به فرض محال تو، دل بسته‌ام به آنچه نباید من
یعنی نبوده‌ای و نمی‌مانی، یعنی دچار پوچی بی حد من
پک می‌زنی به ذهن من و انگار با دود هم نمی‌روی از یادم
دنبال رد پای تو می‌گردم در لابه‌لای این خط ممتد من
زنجیر می‌شوند به پاهایت این جاده‌ها که می‌روی از امروز
آماده‌ام که رد بشوم فردا از جای کفش‌های تو شاید من
یک مشت بذر یخزده در خاکم وقتی بهار پنجه کشد بر ما
هرچه درخت میوه درآید تو هرچه گیاه هرزه بروید من
آماده‌ای که بگذری از ذهنم مثل همیشه سخت مصمم تو
درگیر این‌که بی تو چه باید کرد، حتی برای مرگ مردد من

حمیده رضایی

شعرها

برادرم دیشب درگذشت

برادرم دیشب درگذشت

عبدالله علوی

سرگشته را دیگر خیال گم شدن نیست

سرگشته را دیگر خیال گم شدن نیست

مریم حاج محمدی

تهران

تهران

محمد ویسی

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

سیدعلی صالحی