شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

کلاغی که آویزان از نوکش سپیده‌دمان است

کلاغی که آویزان از نوکش سپیده‌دمان است
بی‌خیال
از ابرها و ‌زمین
مهارت تنهایی را تقسیم می‌کند
بین جوجه‌های تاریک
این‌که جمله این‌طور نشد که
بین جوجه‌های تاریک تقسیم می‌کند
مربوط به تأخیری‌ست
که چشم من
در دنبال کردن کلاغ داشت
اول کلاغ را دید
بعد سپیده‌دمانی که از نوکش آویزان بود
بعد مسیری که از ابرها و زمین برای خودش ساخت
بعد از این منظره حس تقسیم چیزی را ساخت
که چون کلاغ باعث منظره بود
اسم آن چیز را می‌گذارم مهارت تنهایی
بعد از تمام این‌ها
جوجه‌های تاریک را دید
وگرنه من هم می‌دانم
این‌جور بُریدن جمله
فقط به درد شعر و چیزهای دیگرش می‌خورد

حبیب موسوی بی بالانی

تک نگاری

عطا و لقای امید

عطا و لقای امید

سید‌فرزام حسینی

حصر خانگی

حصر خانگی

علی باباچاهی

شعرها

منیک له خو مدا ونتر...

منیک له خو مدا ونتر...

جمیله چوپانی

باد سر میکوبد

باد سر میکوبد

فهیمه جهان آبادی

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه ای

سه شعر از میثم مهر نیا

سه شعر از میثم مهر نیا

میثم مهرنیا